همچنین بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه با شادکامی و تاب آوری دانش آموزان رابطه معنادار وجود داشت.
ابزار
مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر( ١۹۹١ )، مقیاس
تاب آوری کانر و دیویسون( ۲۰۰۳) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون( ۲۰۰۰)
بوده است.
نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان امید به زندگی، تاب آوری و
تمایزیافتگی نوجوانان خانواده-های تک فرزند و چند فرزند تفاوت معناداری
وجود دارد( P=۰.۰۰١ )، بدین معنی که میزان امید به زندگی، تاب-آوری و
تمایزیافتگی در نوجوانان خانوادههای چند فرزند از نوجوانان
خانوادههای تک فرزند بیشتر بود.
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهههای اخیر شیوع بیشتری یافته است.
شناسایی عوامل موثر در این اختلال میتواند به پیشگیری از آن کمک کند.
از طرف دیگر بر نقش شیوههای تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تاکید شده است.
طرح پژوهش از نوع همبستگی است.
ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بود.
برای تجریه و تحلیل دادهها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد.
سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید.
از
این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن
آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توام با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به
والدین توصیه میگردد.
اکثر
محققان براین باورندکه عوامل متعددی ازجمله: ویژگیهای درونی،
روانی-اجتماعی، حمایت اعضای خانواده و دوستان، در ایجاد و ارتقای میزان تاب
آوری افراد نقش دارند.
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین شیوههای فرزند پروری با تاب آوری در دانش آموزان انجام شد.
برای
جمع آوری اطلاعات مربوط به متغیر تاب آوری از مقیاس کانر و دیویدسون(
CD-RISC، ۲۰۰۳) و متغیر فرزند پروری را با پرسش نامه شیوههای فرزند
پروری بامریند( ١۹۹١ )، جمع آوری شد.
پژوهش حاضراز نوع همبستگی است و دادهها به روش رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتیجه این تحقیق نشان دهنده آن است که بین شیوههای فرزند پروری و تاب آوری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
منبع : مقاله تاثیر شیوه های تربیتی خانواده بر تاب آوری فرزندان
شرایط و مجازات معاونت در جرم را در گفتوگو با کارشناسان حقوقی بررسی کردهایم.
مصادیق
زیادی برای معاونت یا عنصر مادی در جرم وجود دارد که این وکیل دادگستری
آنها را طبق ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی شامل تحریک، ترغیب، تهدید،
تطمیع، دسیسه، فریب و نیرنگ، سواستفاده از قدرت، تهیه وسایل ارتکاب جرم،
ارایه طریق ارتکاب جرم و تسهیل وقوع جرم معرفی میکند.
وی در ادامه ماده
۱۲۷ قانون مجازات اسلامی را نیز مورد توجه قرار میدهد و در این باره
میگوید: قانونگذار در این ماده مقرر کرده است در صورتی که در شرع یا
قانون، مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد مجازات وی به ۴ دسته تقسیم
میشود:معاون جرم شخصی است که عناصر مادی ومعنوی جرم اصلی ارتکاب یافته
بوسیله مباشر یا شرکای جرم را انجام نداده است، بلکه درشرایطی معین
درارتکاب جرم مذکور مداخله کرده است.
م.ا و درحقوق لبنان تحریض به جرم
درمواد ۲١۷ و ۲١۸ قانون جزای این کشور و متدخل که همان معاون است در مواد
۲١۹ و۲۲۰ پیش بینی شدهاست.
ودرحقوق لبنان به شرط آنکه نتیجه حاصله
عرفا قابل پیش بینی باشد، معاونت در جرایم غیرعمدی پذیرفته شده است زمان
وحدت قصد بین مجرم اصلی ومعاون یا قبل از ارتکاب جرم یا مقارن باارتکاب
جرم.
مطمینا
در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که میتواند جوامع بشری را از
اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، «آشنایی با حقوق متقابل افراد با
یکدیگر و قانون» است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را میتوان در
پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم
تا موضوع «معاونت در جرم» را بررسی کنیم.
امکان دارد در ارتکاب جرایم عمدی، علاوه بر مجرم عوامل دیگری نیز حضور داشته باشند؛ حضوری که در روند بروز جرم تاثیرگذار است.
معاون
جرم کسی است که بدون آنکه خودش در عملیات اجرایی جرم منتسب به مباشر،
دخالت داشته باشد، با رفتار خود عمدا وقوع جرم را تسهیل کرده یا مباشر را
به ارتکاب آن برانگیخته است.
معاونت در جرم در صورتی قابل مجازات است که
شخصی به غیر از مرتکب اصلی، جرمی را که در قانون برای آن مجازات تعیین شده
است، یاری و مساعدت کند.
برای انجام فعل مجرمانه شخص مجرم و مباشر نقش
مستقیم در ارتکاب بزه دارند، اما معاون جرم دخالت مستقیم در وقوع جرم ندارد
بلکه به صورت غیر مستقیم دخالت میکند.
برخی از فقها ازجمله مرحوم خویی در مبانی تمکله المنحاج در رابطه با
قصاص مکره شک نموده و به جواز قتل حکم کردهاند و فرمودهاند چنانچه مکره بر قتل
مرتکب قتل گردد مستحق قصاص نیست و در این مورد حکم به پرداخت دیه کرده و
فرمودهاند در چنین فرضی مکره میتواند مرتکب قتل شود زیرا که امر دایر
است بین ارتکاب قتل( حرام) یا ترک حفظ نفس( واجب) و چون هیچکدام بر دیگری
توجیهی ندارد لذا مکره مخیر است و میتواند به قتل دیگری اقدام نموده و یا
خود را به کشتن دهد.
در اینصورت چنانچه اقدام به قتل مکره علیه کند او
را نمیتواند قصاص کرد بلکه چون خون مسلمان نباید هدر رود،بر مکره پرداخت
دیه لازم است در حالیکه طبق نظر مشهور مکره را مستحق قصاص میدانند
قانونگذار بر خلاف جرایم مستلزم حد و تعزیر، طی مادهی ۳۷۵ قانون مجازات
اسلامی با تبعیت از نظر مشهورفقهای امامیه، اکراه را مجوز قتل ندانسته، بر
همین اساس در صورت ارتکاب قتل،
مرتکب قصاص و اکراهکننده به حبس ابد محکوم میگردد مضاف بر اینکه وفق
تبصرهی یک مادهی فوق الاشعار اکراه طفل غیرممیز و دیوانه با استناد به
قاعده سبب اقوا از مباشر و همچنین فقدان قوهی تمیز و تشخیص، موجب
قصاصاکراه کننده و زوال مجازات اشخاص مزبور خواهد بود ضمن اینکه این وضعیت
در تبصرهی ۲ مادهی مذکورراجع به طفل ممیز بدلیل واجد بودن نسبی حداقل
قوهی تمیز و تشخیص متفاوت میباشد هرچند طفلموصوف فاقد مسیولیت کیفری و
مجازات است اما اکراه کننده به حبس ابد محکوم و دیه مقتول بر عهده یعاقله
طفل ممیز میباشد از طرفی قانونگذار با رویکرد و نوآوری جدیدی به موجب ماده
۳۷۷ قانون مجازاتاسلامی مصوب سال ۹۲، اکراه در جنایت بر عضو را موجب قصاص
اکراه کننده دانسته است.
خلاصه ماشینی: "ر ه شونده بالغ و در خصوص مبنای
عدم رفع مسوولیت کیفری باید بیان داشت اصل تساوی ارزش جان انسانها و
قداست نفس انسان بهنظر میرسد مانع پذیرش جواز ارتکاب قتل ناشی از اکراه
باشد چراکه به حکم اصل تساوی انسان ها، جان هیچ کس بر جان سایرین رجحان
نداشته و هرگونه تعرض به حیات دیگری در چنین شرایطی ترجیح بلامرجح، قبیح و
قابل مجازات است و به دلیل محال بودن ترجیح بلامرجح نمیتوان برای نجات جان
خود یا دیگری مرتکب قتل شخص بیگناه دیگری شد.
منبع : مقاله اکراه در قتل
هدف از استقرار دولت الکترونیک ارایه آسان و سریع خدمات دولتی به شهروندان و کسب و کارها میباشد.
لذا
مقتضی است دولتها به مثابه نخستین گام برای استقرار دولت الکترونیک،
سیستمهای اینترنتی و گروه افزارها و سیستمهای جمعی را ایجاد و از آن
حمایت نمایند به عبارتی ایجاد ارتباط آسانتر و سریعتر مشتریان و کسب و
کارها به خدمات الکترونیکی و پرداخت هزینههای دریافت خدمات از سوی ایشان
مستلزم ایجاد و توسعه بانکداری الکترونیک به مثابه یکی از مهمترین
زیرساختهای دولت الکترونیک است.
در این مقاله از روش پیمایش استفاده
شده است و 92 نفر از مدیران پایه بانک رفاه کارگران به عنوان نمونه آماری
جهت نظرسنجی انتخاب شده اند.
یافتههای پژوهش حاکی از آنست که، اولا
با توسعه بانکداری الکترونیک میزان پاسخگویی دولت به شهروندان، میزان
اعتماد شهروندان به دولت افزایش یافته و میزان تشریفات اداری کاهش مییابد
ولیکن افزایش شفافیت در سیستم ارایه خدمات دولتی مورد تایید قرار نگرفت و
ثانیا میان کاهش تشریفات اداری و افزایش سطح اعتماد مردم به دولت رابطه
معنی داری وجود دارد و ثالثا میان شفافیت در سیستم ارایه خدمات و سطح
اعتماد مردم به دولت و نیز میان پاسخگویی دولت به شهروندان و سطح اعتماد
مردم به دولت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
در کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه مفهوم دولت الکترونیکی 1 و تعمیموگسترش آن جزو مقولات ضروری کشور به شمار میآید.
این
فرآیند منتج به ابتکار عمل مبتنی بر تحول در سطحی وسیع در حوزه مدیریت
دولتی خواهد شد که با اهرمیکردن قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در
سرویسهای مرتبط با دولت، به بسط و تحول خدمات عمومی با کیفیت و سرعت
بالا و نیز پشتیبانی از اهداف عالی توسعه اقتصادی و اجتماعی مرتبط با
شهروندان، همکاری متقابلکارگزاریها و ردههای مدیریت دولتی و مراجع
دولتی خواهد انجامید.
در این مقاله سعی شده است تا با معرفی ساختار و
لزوم شکل گیری دولت الکترونیک و نیز موانع موجود در پیاده سازی آن، به
ضرورت ایجاد و تحول اداره دولتها به شکل الکترونیکی پرداخته شود.
همچنین
مدلهایی نظیر مدل سازمان ملل و مدل لاینه – لی، که عمدهترین مدلهای
استقرار دولت الکترونیک در جوامع صنعتی و توسعه یافته میباشند معرفی
گردیدهاند
منبع : مقاله دولت الکترونیک
این نیاز در دوران مختلف از طریق ارتباطات غیرکلامی مانند نقاشی، آتش و
دود، و کلامی به شکلهای گوناگون تامین شده است اما با پیدایش خط و نوشته
و تاسیس رسانههای مکتوب و متعاقب آن رسانههای الکترونیکی( رادیو و
تلویزیون) و در حال حاضر اینترنت و گسترش خیرکننده اشکال ”خبررسانی“ در مقایسه با گذشته تفاوت یافته و حساسیت و اهمیت آن بیشتر شده است.
گرچه
رسانهها کارکردهای مختلفی چون آموزشی، تفریح و سرگرمی و راهنمایی دارند
اما بخش خبر و نیاز محسوستر به اخبار در مقایسه با سایر بخشها اهمیت آن
را دو چندان کرده است.
صفحات مطبوعات و خصوصا روزنامهها اکنون بیش از سایر مقولات مطبوعاتی دیگر نظیر گزارش، مصاحبه، مقاله و .
بنابراین
اهمیت و جایگاه ”خبر“ در مقایسه با سایر بخشهای مطبوعاتی ایجاب میکند
تا آشنایی با خبرنویسی در اولویت بوده و نخستین گام کسانی باشد که وارد
عرصه روزنامه نگاری میشوند.
مخالفت سیدمرتضی، ابن ادریس و قاضی ابن
براج و بعضی با حجیت خبر واحد نیز هیچ گاه جامه عمل نپوشیده، این بزرگان
نیز در مقام عمل به این اخبار ملتزم شده اند.
مقصود پژوهش حاضر، قسم اخیر است.
گفتن خبر بد به خود بیمار، حتی در کشورهایی که امروزه رویه معمول چنین است، سابقه دیرینهای ندارد.
در این مورد بین بیماران و پزشکان اختلاف نظر وجود دارد.
مثلا
در کشورهای اروپای شمالی و ایالات متحده رویه معمول اکثر پزشکان این است
که تشخیص را به بیمار بگویند، اما در کشورهای اروپای جنوبی و شرقی یا
بسیاری از کشورهای آسیایی ممکن است چنین اطلاعاتی به بیماران داده نشود.
همچنین، در جامعه ایرانی هم پزشکان ترجیح میدهند تا اطلاعات مربوط به بیماران را به جای خود بیمار به خانواده آنها بگویند.
همین اختلافات فرهنگی در دیدگاه مردم نیز تاثیر میگذارد.
اما بهطور کلی امروزه، نظر غالب این است که باید اخبار بد را به اطلاع خود بیمار رساند.
اما استثنایاتی هم در گفتن خبر بد وجود دارد که مهمترین آن ایجاد آسیب روانی جدی در بیمار است.
میزان و محتوای اطلاعاتی که پزشک باید ارایه دهد براساس شرایط هر بیمار متفاوت است.
اما نکته مهم این است که دادن خبر بد، مهارتهای ارتباطی خاصی نیاز دارد که کادر پزشکی باید آنها را بیاموزد.