مزیت رقابتی از موضوعات مهمی است که در سال های اخیر در ادبیات مدیریت و بازاریابی استراتژیک مورد تاکید قرار گرفته است. در این رابطه، چشم اندازهای متفاوتی نسبت به عوامل تعیین کننده و موثر ارائه شده است، جایی که توریسینهای سازمان صنعتی عوامل محیطی را عوامل مسلط و تعیین کننده مزیت رقابتی می دانند. اولین شخص از میان این نظریه پردازان بین است که در سال 1968 نظریه خود را بیان داشت. با این حال نظریه پرداز معروف این گروه مایکل پورتر محسوب می شود. طبق مدل پورتر، واحد صنعتی برای تجزیه و تحلیل صنعت است. در این راستا وی اعتقاد دارد که سودآوری شرکت ها به جذابیت صنعت و موقعیت نسبی شرکت در صنعت بستگی دارد. طبق این مدل، چنانچه استراتژی باعث شود که سازمان فعالیت ها را متفاوت و متمایز از رقبا انجام دهد در آن صورت شایستگی های محوری امکان انتخاب تنوع و تمایز را تسهیل می کنند و باعث کسب مزیت رقابتی برای سازمان می شوند(تونی و تونچیا،2003).
از نظریات دیگر این گروه می توان به نظریه آمیت و شومیکر[1] اشاره کرد. طبق این نظر این دو، سودآوری شرکت به میزان سازگاری دارایی های استراتژیک و عوامل استراتژیک صنعت بستگی دارد و لذا اساس مزیت رقابتی برمبنای تعامل سازمان صنعتی و تئوری شایستگی قرار می گیرد(آمیت و اسچومز،1993). در مقابل این دسته از نظریات، تعدادی از تئوری پردازان بر اهمیت عوامل درون سازمانی در کسب مزیت رقابتی تاکید دارند که از ان جمله می توان به نگرش بر مبنای منابع و نگرش قابلیت های پویا اشاره کرد.
منبع : مقاله استراتژی رقابتی
اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی در زمینه ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه است. اعتماد، مبادلات را در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرعت میبخشد. در فضای مبتنی بر اعتماد، ابزارهایی چون زور و اجبار برای تضمین دادوستدها کارایی خود را از دست میدهند و در عوض قصد افراد برای بازپرداختها و اعتقاد به درستکاری افزایش مییابد. اعتماد، کار بازار را رونق میبخشد، تمایل افراد را به تعامل و همکاری با گروهها افزایش میدهد و شبکهای پر رونق از تجمعهای داوطلبانه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ایجاد میکند. اعتماد، رضایت را جانشین اجبار میسازد و این یکی از اهداف مهمی است که نخبگان و اداره کنندگان جامعه درصدد دستیابی به آن هستند(گلابی، 1383).
بررسی منابع و ماخذ مربوط به اعتماد عمومی نشان میدهد که به این مفهوم ازدیدگاههای مختلف روان شناسی اجتماعی، جامعه شناختی ومعرفت شناختی پرداخته شده است. در حوزهی روان شناسی اجتماعی، اعتماد به عنوان ویژگی فردی مطرح میشود و بر احساسات، عواطف و ارزشهای فردی تأکید میگردد و در بررسی اعتماد، تئوریهای شخصیت و متغیرهای فردی مورد توجه است. در حوزه جامعه شناختی، اعتماد به عنوان ویژگی روابط اجتماعی یا ویژگی نظام اجتماعی مفهوم سازی میشود. این دیدگاه بر خلاف دیدگاه روان شناسی اجتماعی بر زمینه های اجتماعی تأکید میکند(قلی پور و پیروان نژاد، 1386).
منبع :مقاله اعتماد عمومیکار نیز جنبه ای از زندگی است که صرف نظر از منابع مالی برخی از نیاز های اساسی آدمی نظیر تحرک روانی و بدنی ، نیاز های اجتماعی و احساسات خود ارزشمندی را ارضاء می کند. با وجود این، کار می تواند منبع فشار روانی نیز باشد. در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در زندگی انسان مورد توجه بسیار واقع گردیده است (الوانی، 1381). امروزه استرس جز جدایی ناپذیر اکثریت مشاغل می باشد.
استرس[1] یکی از عمده ترین مسائل پزشکی و اجتماعی روز است. استرس در مفهوم عام آن عاملى است که همواره تعادل فیزیکى و روانى فرد را به هم زده و با ایجاد مشکلات روان تنى و مشکلات روانى کارآیى فرد را در ابعاد مختلف زندگی- شغلى، خانوادگى و اجتماعى کاهش مى دهد. در روانشناسى استرس به معنى تحت فشار روحى و روانى قرار گرفتن تلقى شده است. در این حالت جسم و روان به تقاضاهاى درونى و بیرونى با فشار پاسخ مى دهند. استرس هنگامى رخ مى دهد که فرد واکنش هاى خود را در مواجهه با محرکهاى درونى و بیرونى ناتوان ببیند که همانا پیامد آن از دست رفتن تعادل روانى فرد است (الوانی،1381).
در دنیای کنونی خصوصاً سازمان ها، استرس به عنوان یکی از آفات نیروی انسانی شناخته شده است. اثرات مخرب استرس بر زندگی فردی و اجتماعی بسیار وسیع می باشد. بنابراین، کارکنان هر سازمان به طور کلی از آسیبپذیرترین قشرها در برابر استرس هستند (الوانی، 1384). استرس شغلی[2] را میتوان روی هم جمع شدن عامل های استرسزا و وضعیتهای مرتبط با شغلی دانست که اکثر افراد نسبت به استرسزا بودن آن اتفاق نظر دارند. همچنین استرس شغلی را میتوان کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی شاغل به گونهای که خواست های محیط کار بیش از آن است که فرد بتواند از عهده آنها برآید تعریف کرد. از آثار مخرب استرس می توان به ناتوانی های فیزیکی و تغییرات روانی فرد اشاره نمود که می تواند بر روی عزت نفس و کیفیت زندگی افراد تأثیر بگذارد (لوک، 1996). مطالعات زیادی نشان داده که حالات استرس و اضطراب مهم ترین تعیین کننده های میزان کیفیت زندگی در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس هستند (جانسون و همکاران، 2003).
منبع : مقاله استرس شغلیاصطلاح سلامت سازمانی در نیم قرن اخیر به صورت گسترده مورد توجه مدیران، کارفرمایان و مجامع آکادمیک قرار گرفته است. کاربرد این واژه عمدتاً نشان دهنده حاکمیت ذهنیتهای مختلف علمی است که بر فضای دانشگاهی رشته مدیریت و شعب گوناگون آن سایه افکنده و به تعبیری “قرائتی ویژه از جهان” را در اختیار مشتاقان این حوزه از معرفت بشری قرار داده است. این قرائت مبین فضای ذهنی و دل نگرانی اصلی و حاکم بر تفکر دانشمندان مدیریت است که در قالب تئوری و نظریه برای توضیح پدیدهها و امور سازمانی ارائه میگردد. در واقع ارائه تئوریهای گوناگون باعث میشود که ما دریابیم توضیح، تحلیل و نگرش غالب در هر دوره زمانی چیست و کدام عامل بر شکلگیری فکری محققان رشته تأثیر میگذارد. در یک سیر تاریخی، قرائت حاکم از روابط مدیر و کارکنان در سازمان با ارائه نظریه مدیریت علمی آغاز شد سپس به شکل تئوریهای جدید، روندی تکاملی یافت. کاربرد و ترویج اصطلاح سلامت سازمانی مبین برتری ذهنیتی است که از علم روانشناسی مدد گرفته است و سازمان را همچون ارگانیزمی مینگرد که مثل آدمیان سیکل و سیر متنوعی از تعادل، سلامتی، بیماری و مرگ را طی مینماید. لذا همچون آدمی، سازمانها میتوانند سالم یا ناسالم باشند (کاکیا، ۱۳۸۸).
واژه های کلیدی:سلامت سازمانی، سازمان سالم،اهمیت سلامت سازمانی، ویژگی های سازمان سالم، منابع سلامت سازمانی، عوامل ایجاد و حفظ سلامت سازمانی ،ابعاد سلامت سازمانی
جهت دانلود متن کامل مقاله سلامت سازمانی کلیک نمایید